۱۲ فیلم علمی تخیلی عاشقانه برتر خارجی که نباید از دست بدهید!
توجه: ترتیب لیست، بر اساس رتبهبندی خاصی نیست و صرفا معرفی فیلمهاست.
- ✳️
Her (2013):
داستان مردی تنها که عاشق یک سیستم عامل هوشمند میشود. - ✳️
Passengers (2016):
در یک سفینه فضایی، دو مسافر زودتر از موعد از خواب بیدار میشوند و عاشق هم میشوند. - ✳️
Equals (2015):
در جامعهای که احساسات سرکوب میشوند، دو نفر عاشق هم میشوند. - ✳️
Eternal Sunshine of the Spotless Mind (2004):
یک زوج تصمیم میگیرند خاطرات مربوط به یکدیگر را از ذهن خود پاک کنند. - ✳️
Arrival (2016):
زبانشناسی که با بیگانگان ارتباط برقرار میکند، درگیر یک رابطه عمیق با یکی از آنها میشود (به صورت غیر مستقیم). - ✳️
About Time (2013):
مردی که میتواند در زمان سفر کند، از این توانایی برای بهبود زندگی عاشقانه خود استفاده میکند. - ✳️
Upside Down (2012):
دو جهان معکوس به شدت از هم جدا شدهاند، اما یک مرد مصمم است برای دیدن عشق زندگیاش تلاش کند. - ✳️
Im Your Man (2021):
دانشمندی با یک ربات انساننما که به عنوان همسر کاملا مطلوبش طراحی شده، زندگی می کند. - ✳️
Zoe (2018):
داستان عشق بین دو ربات انسان نما که برای داشتن رابطه عاشقانه ساخته شدهاند. - ✳️
The Adjustment Bureau (2011):
مردی متوجه میشود که سرنوشتش توسط یک گروه مرموز کنترل میشود و برای عشقش با آنها میجنگد. - ✳️
Another Earth (2011):
زنی که زندگیاش با یک حادثه ناگوار تحت تاثیر قرار گرفته، با مردی آشنا میشود که او هم آسیب دیده است.

به خاطر داشته باشید که این لیست، سلیقهای است و فیلمهای دیگری نیز وجود دارند که میتوانند در این دسته قرار بگیرند.
پیشنهاد میکنیم تریلر این فیلمها را قبل از تماشا ببینید تا با داستان و فضای آنها آشنا شوید.
1. Arrival (ورود)
فیلم “ورود” با بازی درخشان ایمی آدامز، داستانی درباره زبان، ارتباط و عشق در مواجهه با بیگانگان است. یک زبان شناس ماموریت می یابد تا با موجودات فضایی که به زمین آمده اند ارتباط برقرار کند و در این مسیر، گذشته، حال و آینده او در هم تنیده می شوند. جذابیت اصلی فیلم، تمرکز بر ارتباط انسانی و فراتر رفتن از موانع زبانی و فرهنگی برای درک یکدیگر است. رابطه شخصیت ایمی آدامز با دخترش و تصمیمات او در مواجهه با چالش های پیش رو، قلب تپنده فیلم را تشکیل می دهد. فیلم “ورود” یک اثر تفکر برانگیز و عمیق است که تماشاگر را به تامل درباره معنای زندگی و ارتباطات دعوت می کند. کارگردانی دنیس ویلنوو به خوبی توانسته فضایی مرموز و در عین حال احساسی را خلق کند. موسیقی متن فیلم نیز به شدت تاثیرگذار و به تقویت حس درام کمک می کند.
2. Her (او)
“او” با بازی خواکین فینیکس، داستان مردی تنها را روایت می کند که با یک سیستم عامل هوشمند به نام سامانتا (با صدای اسکارلت جوهانسون) رابطه عاشقانه برقرار می کند.این فیلم به بررسی موضوعات مهمی مانند تنهایی، ارتباط انسانی در عصر دیجیتال و معنای عشق در دنیای مدرن می پردازد.سامانتا، یک سیستم عامل هوشمند، نه تنها نیازهای عاطفی تئودور را برطرف می کند، بلکه به او کمک می کند تا با گذشته خود روبرو شود و رشد کند.رابطه تئودور و سامانتا، مرز بین واقعیت و خیال را کمرنگ می کند و سوالاتی جدی درباره ماهیت عشق و ارتباط مطرح می سازد.
کارگردانی اسپایک جونز در این فیلم بسیار خلاقانه و تاثیرگذار است و فضایی صمیمی و در عین حال غریب را خلق می کند.
بازی خواکین فینیکس در نقش تئودور، یکی از بهترین بازی های او در طول دوران حرفه ای اش محسوب می شود.صدای اسکارلت جوهانسون در نقش سامانتا، بسیار گیرا و تاثیرگذار است و به این شخصیت هوشمند، عمق و احساس می بخشد.
3. Passengers (مسافران)
در فیلم “مسافران”، جنیفر لارنس و کریس پرت نقش دو مسافر را بازی می کنند که 90 سال زودتر از موعد مقرر در یک سفینه فضایی از خواب بیدار می شوند.این فیلم در ابتدا یک عاشقانه ساده به نظر می رسد، اما به مرور زمان به یک درام بقا تبدیل می شود.شخصیت ها با چالش های بزرگی روبرو می شوند و باید برای نجات خود و سایر مسافران سفینه تلاش کنند.رابطه بین جیم و آرورا، در ابتدا بر پایه تنهایی و نیاز شکل می گیرد، اما به مرور زمان به یک عشق واقعی تبدیل می شود.فیلم “مسافران” به موضوعاتی مانند مسئولیت پذیری، انتخاب و قربانی کردن می پردازد.
جلوه های ویژه فیلم بسیار چشم نواز و تماشایی است و به خوبی حس سفر در فضا را القا می کند.
بازی جنیفر لارنس و کریس پرت، شیمی خوبی را به نمایش می گذارد و رابطه بین شخصیت ها را باورپذیر می سازد.
4. About Time (درباره زمان)
این فیلم یک کمدی-درام رمانتیک است که در آن یک مرد جوان متوجه می شود که میتواند در زمان سفر کند.او از این توانایی برای بهبود زندگی عاشقانه خود استفاده می کند، اما به زودی متوجه می شود که تغییر گذشته عواقب غیرمنتظره ای دارد.فیلم “درباره زمان” به بررسی موضوعاتی مانند عشق، خانواده، زندگی و اهمیت لحظات کوچک می پردازد.رابطه تیم و مری، یک رابطه شیرین و دوست داشتنی است که بر پایه صداقت، اعتماد و احترام متقابل بنا شده است.فیلم “درباره زمان” یک اثر دلگرم کننده و الهام بخش است که تماشاگر را به قدردانی از لحظات زندگی دعوت می کند.
کارگردانی ریچارد کورتیس در این فیلم، بسیار روان و دلنشین است و فضایی صمیمی و دوست داشتنی را خلق می کند.
بازی دامنل گلیسون و ریچل مک آدامز، بسیار طبیعی و باورپذیر است و به شخصیت ها جان می بخشد.موسیقی متن فیلم نیز به شدت تاثیرگذار و به تقویت حس نوستالژی کمک می کند.
5. Upside Down (وارونه)
این فیلم داستان عشقی ممنوعه بین دو نفر از دو دنیای متضاد را روایت می کند که هر کدام دارای گرانش متفاوتی هستند.آنها باید با موانع فیزیکی و اجتماعی متعددی روبرو شوند تا بتوانند با هم باشند.فیلم “وارونه” یک اثر بصری زیبا و خلاقانه است که به بررسی موضوعاتی مانند عشق، طبقات اجتماعی و غلبه بر موانع می پردازد.رابطه آدام و ادن، یک رابطه پرشور و عاشقانه است که بر پایه امید و اراده بنا شده است.فیلم “وارونه” یک اثر فانتزی و رویایی است که تماشاگر را به دنیایی متفاوت می برد.کارگردانی خوان دیگو سولاناس در این فیلم، بسیار خلاقانه و مبتکرانه است و دنیایی بصری خیره کننده را خلق می کند.
بازی جیم استرجس و کریستن دانست، بسیار خوب و متناسب با فضای فیلم است.
جلوه های ویژه فیلم نیز بسیار چشم نواز و تماشایی است و به خوبی حس معلق بودن در هوا را القا می کند.
6. Im Your Man (من مرد تو هستم)
این فیلم آلمانی، داستان یک زن دانشمند را روایت می کند که برای شرکت در یک آزمایش باید با یک ربات انسان نما زندگی کند که به عنوان شریک زندگی کاملا مطلوب طراحی شده است.این فیلم به سوالاتی درباره معنای عشق و هوش مصنوعی می پردازد.
آلما، در ابتدا به سختی میتواند با تام (ربات) ارتباط برقرار کند و او را فقط یک ماشین می بیند.با گذشت زمان، آلما کم کم به تام علاقهمند می شود و رابطه آنها پیچیده تر می شود.فیلم “من مرد تو هستم” یک اثر تفکر برانگیز و جذاب است که به بررسی موضوعات مهمی مانند هوش مصنوعی، تنهایی و معنای عشق می پردازد.
کارگردانی ماریا شریدر در این فیلم، بسیار خوب و ظریف است و فضایی صمیمی و در عین حال تفکر برانگیز را خلق می کند.
بازی مارن اگرت و دن استیونز، بسیار عالی است و به شخصیت ها جان می بخشد.این فیلم به خوبی نشان می دهد که عشق میتواند در غیرمنتظره ترین جاها یافت شود.
7. Zoe (زویی)
فیلم “زویی” در آینده ای نه چندان دور اتفاق می افتد، جایی که دانشمندان در حال ساخت ربات های انسان نمایی هستند که قادر به تجربه احساسات هستند.داستان درباره دو محقق است که در حال ساختن یک همسر مصنوعی هستند و در این راه، خودشان به یکدیگر علاقهمند می شوند.رابطه زویی و کول، یک رابطه پیچیده و پر از ابهام است که با سوالات زیادی درباره عشق و هویت همراه است.فیلم “زویی” به بررسی موضوعاتی مانند هوش مصنوعی، عشق، تنهایی و معنای انسانیت می پردازد.کارگردانی دریک دورمس در این فیلم، بسیار احساسی و ظریف است و فضایی صمیمی و در عین حال غریب را خلق می کند.
بازی یوان مک گرگور و لئا سیدو، بسیار خوب و متناسب با فضای فیلم است.
این فیلم به خوبی نشان می دهد که عشق میتواند پیچیده تر از آن چیزی باشد که ما فکر می کنیم.موسیقی متن فیلم نیز بسیار زیبا و تاثیرگذار است و به تقویت حس درام کمک می کند.
8. Anon (آنون)
در دنیایی که حریم خصوصی از بین رفته و همه چیز ثبت و ضبط می شود، یک کارآگاه با یک زن مرموز آشنا می شود که هیچ ردی از او در سیستم وجود ندارد. این فیلم بیشتر یک تریلر است اما یک عنصر عاشقانه قوی نیز دارد. سال فریزلند، کارآگاه، به دنبال حل معمای این زن ناشناس است و در این راه، به او علاقهمند می شود. فیلم “آنون” به بررسی موضوعاتی مانند حریم خصوصی، نظارت و قدرت اطلاعات می پردازد. کارگردانی اندرو نیکول در این فیلم، بسیار خوب و پرتعلیق است و فضایی تاریک و مرموز را خلق می کند. بازی کلایو اوون و آماندا سایفرد، بسیار عالی است و به شخصیت ها جان می بخشد. این فیلم هشداری است درباره خطرات از دست دادن حریم خصوصی. روابط پیچیده بین کاراکترها، مخصوصا سال و آنون، داستان را جذاب و پر کشش می کند.
9. Equals (برابرها)
در یک جامعه آرمانشهری که در آن احساسات سرکوب شدهاند، دو نفر به طور ناگهانی شروع به تجربه احساسات می کنند و به یکدیگر جذب می شوند. آنها باید عشق خود را از جامعه پنهان کنند. نیا و سیلاس، باید با خطرات زیادی روبرو شوند تا بتوانند عشق خود را حفظ کنند. فیلم “برابرها” به بررسی موضوعاتی مانند احساسات، سرکوب و فردیت می پردازد. کارگردانی دریک دورمس در این فیلم، بسیار احساسی و ظریف است و فضایی صمیمی و در عین حال غریب را خلق می کند. بازی نیکولاس هولت و کریستن استوارت، بسیار خوب و متناسب با فضای فیلم است. این فیلم به خوبی نشان می دهد که احساسات، بخشی ضروری از انسانیت هستند. تصاویر زیبا و موسیقی متن دلنشین، به فضاسازی فیلم کمک می کنند.
10. After Yang (بعد از یانگ)
فیلم “بعد از یانگ” داستان پدری را روایت می کند که پس از خراب شدن برادرخوانده اندرویدی دخترش، یانگ، به دنبال راهی برای تعمیر او می گردد و در این مسیر، با جنبه های پنهان زندگی و خانواده خود روبرو می شود.یانگ، یک اندروید، نه تنها به عنوان یک برادر برای میکا، بلکه به عنوان یک عضو مهم از خانواده عمل می کند.جیک، پدر خانواده، در تلاش برای تعمیر یانگ، متوجه می شود که این اندروید، خاطرات زیادی را در خود ذخیره کرده است که به او کمک می کند تا دیدگاه جدیدی نسبت به زندگی پیدا کند.
فیلم “بعد از یانگ” یک اثر تفکر برانگیز و آرامش بخش است که تماشاگر را به تامل درباره معنای زندگی و ارتباطات دعوت می کند.
کارگردانی کوگونادا به خوبی توانسته فضایی آرام و در عین حال عمیق را خلق کند.بازی کالین فارل در نقش جیک، بسیار ظریف و تاثیرگذار است.
11. Archive (بایگانی)
در این فیلم، یک دانشمند در یک مرکز تحقیقاتی دورافتاده در حال ساخت یک هوش مصنوعی پیشرفته است تا بتواند همسرش را که فوت کرده، بازگرداند.او در مراحل مختلفی از این پروژه است و با چالش های تکنولوژیکی و اخلاقی بسیاری روبرو می شود.جورج، دانشمند، تمام تلاش خود را می کند تا بتواند همسرش، جولز، را دوباره زنده کند.فیلم “بایگانی” به بررسی موضوعاتی مانند هوش مصنوعی، مرگ و زندگی پس از مرگ می پردازد.کارگردانی گاوین روتر در این فیلم، بسیار خوب و پرتعلیق است و فضایی تاریک و مرموز را خلق می کند.بازی تئو جیمز، بسیار عالی است و به شخصیت جورج، عمق و احساس می بخشد.
این فیلم به خوبی نشان می دهد که عشق میتواند انسان را به انجام کارهای غیرممکن وادارد.
جلوه های ویژه فیلم نیز بسیار چشم نواز و تماشایی است و به خوبی حس دنیای آینده را القا می کند.
12. Marjorie Prime (مارجوری پرایم)
در آینده ای نزدیک، سالمندان میتوانند با نسخه های هولوگرافیکی جوانتر از عزیزان از دست رفته خود تعامل داشته باشند.مارجوری، یک زن مسن، با نسخه هولوگرافی همسرش، والتر، زندگی می کند و خاطرات خود را با او به اشتراک می گذارد.این فیلم سوالاتی درباره حافظه، هویت و معنای زندگی مطرح می کند.مارجوری، به کمک پرایم (والتر هولوگرافی)، سعی می کند تا گذشته خود را به یاد بیاورد و با مرگ کنار بیاید.فیلم “مارجوری پرایم” به بررسی موضوعاتی مانند حافظه، هویت و مرگ می پردازد.کارگردانی مایکل آلمرییدا در این فیلم، بسیار خوب و ظریف است و فضایی صمیمی و در عین حال تفکر برانگیز را خلق می کند.
بازی جینا دیویس، تیم رابینز و جان هم، بسیار عالی است و به شخصیت ها جان می بخشد.
این فیلم به خوبی نشان می دهد که خاطرات، چه نقشی در شکل گیری هویت ما دارند.دیالوگ های فیلم بسیار عمیق و پرمعنا هستند و تماشاگر را به تامل و تفکر دعوت می کنند.






