چرا بعضی افراد از تعهد فراری هستند؟ 12 نکته کلیدی
ترس از تعهد، پدیدهای پیچیده و رایج در دنیای امروز است که بسیاری از افراد با آن دست و پنجه نرم میکنند. این ترس میتواند در روابط عاطفی، کاری و حتی تصمیمگیریهای ساده زندگی بروز پیدا کند. اما چه عواملی باعث میشوند که برخی افراد به سختی میتوانند به یک رابطه یا مسیر متعهد شوند؟ در این مقاله، به بررسی 12 نکته کلیدی میپردازیم که میتوانند ریشههای ترس از تعهد را در افراد مختلف توضیح دهند:
- ✳️
تجربههای تلخ گذشته:
تجربههای شکستخورده در روابط قبلی، خیانت یا جداییهای دردناک میتوانند باعث ایجاد بیاعتمادی و ترس از تکرار آن تجربهها شوند. - ✳️
ترس از دست دادن آزادی:
تعهد گاهی به معنای محدود شدن انتخابها و آزادیهای فردی تلقی میشود. افرادی که استقلال و آزادی برایشان بسیار مهم است، ممکن است از این محدودیتها واهمه داشته باشند. - ✳️
عدم اعتماد به نفس:
افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، ممکن است خود را لایق یک رابطه پایدار و سالم ندانند و از پذیرش تعهد خودداری کنند. - ✳️
ترس از صمیمیت:
برخی افراد به دلیل تجربیات دوران کودکی یا مسائل روانی، از صمیمیت عاطفی میترسند و تعهد را به عنوان یک تهدید برای حریم شخصی خود تلقی میکنند. - ✳️
مشکلات خانوادگی:
سابقه مشکلات خانوادگی، طلاق والدین یا روابط ناسالم در خانواده میتواند بر نگرش فرد نسبت به ازدواج و تعهد تاثیر بگذارد.

- ✳️
کمالگرایی:
افراد کمالگرا همیشه به دنبال بهترین و بینقصترین گزینه هستند و ترس از انتخاب اشتباه میتواند مانع از تعهد آنها شود. - ✳️
ترس از مسئولیت:
تعهد با مسئولیتهای زیادی همراه است و برخی افراد از پذیرش این مسئولیتها و تبعات آن هراس دارند. - ✳️
فرهنگ و اجتماع:
در برخی فرهنگها، فشار زیادی برای ازدواج و تشکیل خانواده وجود دارد که میتواند باعث ایجاد ترس و مقاومت در افراد شود. - ✳️
نگرش منفی به ازدواج:
دیدن روابط ناموفق و طلاقهای متعدد در اطراف، میتواند باعث ایجاد نگرش منفی به ازدواج و تعهد شود. - ✳️
عدم آمادگی عاطفی:
تعهد به آمادگی عاطفی و بلوغ فکری نیاز دارد. اگر فردی هنوز از نظر عاطفی آماده نباشد، ممکن است نتواند به یک رابطه متعهد شود.
توجه به این نکته ضروری است که ترس از تعهد یک اختلال روانی نیست، اما اگر این ترس به طور جدی بر زندگی فرد تاثیر بگذارد، مراجعه به یک متخصص روانشناس میتواند کمککننده باشد. درک دلایل این ترس، اولین قدم برای غلبه بر آن و ساختن روابط سالم و پایدار است.
ترس از آسیب پذیری
یکی از رایجترین دلایل فرار از تعهد، ترس از آسیبپذیری است.وقتی خودمان را متعهد به یک رابطه میکنیم، باید نقاط ضعف و آسیبپذیریهایمان را با طرف مقابل به اشتراک بگذاریم.این کار میتواند برای برخی افراد بسیار ترسناک باشد، چرا که احساس میکنند در معرض قضاوت و طرد شدن قرار میگیرند.آنها ممکن است در گذشته تجربههای دردناکی داشته باشند که باعث شده است نسبت به اعتماد کردن به دیگران محتاطتر شوند.به همین دلیل، اجتناب از تعهد، راهی برای محافظت از خود در برابر آسیبهای احتمالی به نظر میرسد.
آنها ترجیح میدهند فاصله خود را حفظ کنند تا از صدمه دیدن جلوگیری کنند.
این ترس میتواند ناخودآگاه باشد و فرد حتی متوجه دلیل اصلی رفتارش نباشد.راه حل این است که کم کم و با احتیاط اعتماد کنند و اجازه دهند طرف مقابل خودش را ثابت کند.
ترس از دست دادن آزادی
تعهد میتواند به معنای محدود شدن آزادیهای فردی تلقی شود.برخی افراد تصور میکنند که با ورود به یک رابطه متعهدانه، دیگر نمیتوانند به راحتی تصمیم بگیرند و باید همواره نظرات و خواستههای طرف مقابل را نیز در نظر بگیرند.آنها ممکن است احساس کنند که با تعهد، کنترل زندگی خود را از دست میدهند.این ترس میتواند به ویژه در افرادی که به استقلال و آزادی فردی اهمیت زیادی میدهند، قویتر باشد.آنها ممکن است از فکر اینکه مجبور باشند برای همیشه با یک نفر باشند، احساس خفقان کنند.
در واقع، آنها از این می ترسند که دیگر نتوانند هر کاری که دلشان می خواهد انجام دهند.
باید به خاطر داشت که تعهد لزوماً به معنای از دست دادن آزادی نیست، بلکه به معنای به اشتراک گذاشتن زندگی با فرد دیگری است.باید تعادلی بین آزادی فردی و تعهدات رابطه برقرار کرد.
تجربههای ناموفق گذشته
تجربههای ناموفق در روابط قبلی میتواند تاثیر عمیقی بر نگرش افراد نسبت به تعهد داشته باشد.اگر فردی در گذشته رابطهای دردناک و شکست خورده را تجربه کرده باشد، ممکن است از تکرار آن تجربه وحشت داشته باشد.این افراد ممکن است اعتماد خود را به دیگران از دست داده باشند و تصور کنند که همه روابط به شکست منجر میشوند.به همین دلیل، از ورود به روابط جدی اجتناب میکنند تا از تکرار درد و رنج گذشته جلوگیری کنند.آنها ممکن است الگوهای مخربی را در روابط قبلی خود تجربه کرده باشند که باعث شده است نسبت به تعهد بدبین شوند.
برای غلبه بر این ترس، لازم است که فرد با تجربههای گذشته خود روبرو شود و آنها را پردازش کند.
درمان و مشاوره میتواند در این زمینه بسیار کمک کننده باشد.باید به خاطر داشت که هر رابطه منحصر به فرد است و نباید تجربیات گذشته را به روابط جدید تعمیم داد.
عدم شناخت کافی از خود
افرادی که شناخت کافی از خود ندارند، ممکن است در برقراری روابط متعهدانه با مشکل مواجه شوند. اگر فردی نداند که چه میخواهد، چه نیازهایی دارد و چه ارزشهایی برایش مهم هستند، نمیتواند شریک زندگی مناسبی را انتخاب کند و یا رابطه سالم و پایداری را ایجاد کند. این افراد ممکن است به طور مداوم در حال تغییر عقیده و نظر باشند و نتوانند به یک تصمیم ثابت برسند. آنها ممکن است به دنبال کاملا مطلوبها باشند و هرگز از هیچ رابطهای راضی نشوند. شناخت خود، کلید برقراری روابط سالم و پایدار است. با شناخت خود، میتوانیم نیازها و خواستههای خود را به درستی بیان کنیم و شریک زندگی مناسبی را انتخاب کنیم. برای شناخت خود، میتوان از روشهای مختلفی مانند خودآگاهی، مدیتیشن و مشاوره استفاده کرد. سفر شناخت خود، سفری مادام العمر است.
ترس از طرد شدن
ترس از طرد شدن، یکی دیگر از دلایل رایج فرار از تعهد است.این ترس میتواند ناشی از تجربیات کودکی یا روابط گذشته باشد.افرادی که در کودکی مورد بیتوجهی یا طرد والدین خود قرار گرفتهاند، ممکن است در بزرگسالی نیز از برقراری روابط صمیمی و متعهدانه اجتناب کنند، چرا که میترسند دوباره طرد شوند.آنها ممکن است به طور ناخودآگاه رفتارهایی انجام دهند که باعث میشود طرف مقابل از آنها دور شود، چرا که طرد شدن برایشان قابل تحملتر از آسیبپذیری است.این ترس میتواند به صورت حسادت، کنترلگری یا بیاعتمادی در روابط ظاهر شود.
برای غلبه بر این ترس، لازم است که فرد به خود و ارزش خود ایمان داشته باشد.
در ضمن، کمک گرفتن از یک متخصص روانشناس میتواند در شناسایی و حل ریشههای این ترس بسیار موثر باشد.باید به خاطر داشت که ارزش ما به عنوان یک انسان، مستقل از نظر دیگران است.ما شایسته عشق و پذیرش هستیم، حتی اگر کامل نباشیم.
فقدان مهارتهای ارتباطی
برقراری یک رابطه متعهدانه، نیازمند مهارتهای ارتباطی قوی است.اگر فردی نتواند به درستی با طرف مقابل ارتباط برقرار کند، نمیتواند نیازها و احساسات خود را به درستی بیان کند و یا به درستی به نیازها و احساسات طرف مقابل پاسخ دهد.این فقدان مهارتهای ارتباطی میتواند منجر به سوء تفاهم، conflict و نارضایتی در رابطه شود.افرادی که در کودکی در محیطی بزرگ شدهاند که ارتباطات سالم و موثر در آن وجود نداشته است، ممکن است در بزرگسالی نیز در این زمینه با مشکل مواجه شوند.خوشبختانه، مهارتهای ارتباطی را میتوان آموخت و تقویت کرد.
شرکت در دورههای آموزشی، مطالعه کتابهای مربوطه و تمرین مداوم میتواند در این زمینه بسیار کمک کننده باشد.
مهمترین نکته این است که به یاد داشته باشیم که ارتباط موثر، کلید یک رابطه سالم و پایدار است.با تلاش و تمرین، میتوانیم مهارتهای ارتباطی خود را بهبود بخشیم و روابط بهتری را تجربه کنیم.
عدم آمادگی برای تعهد
گاهی اوقات، دلیل فرار از تعهد، simply عدم آمادگی فرد برای ورود به یک رابطه متعهدانه است.ممکن است فرد در حال حاضر تمرکز خود را بر روی اهداف شخصی و حرفهای خود گذاشته باشد و تمایلی به سرمایهگذاری زمان و انرژی خود در یک رابطه نداشته باشد.
در ضمن، ممکن است فرد هنوز به طور کامل از رابطه قبلی خود ریکاوری نکرده باشد و نیاز به زمان بیشتری برای بهبودی داشته باشد.در این شرایط، اجبار فرد به ورود به یک رابطه متعهدانه، نه تنها به نفع او نیست، بلکه میتواند به رابطه نیز آسیب برساند.
بهترین کار این است که به فرد زمان کافی برای فکر کردن و تصمیمگیری بدهیم و او را تحت فشار قرار ندهیم.
آمادگی برای تعهد، امری شخصی است و هر فردی با سرعت متفاوتی به این آمادگی میرسد.صبر و درک متقابل، کلید یک رابطه سالم و پایدار است.فشار آوردن به فرد، نتیجه عکس خواهد داشت.
وجود مشکلات حل نشده در زندگی فردی
افرادی که با مشکلات حل نشدهای در زندگی فردی خود دست و پنجه نرم میکنند، ممکن است از ورود به روابط متعهدانه اجتناب کنند. این مشکلات میتوانند شامل مشکلات مالی، مشکلات خانوادگی، مشکلات روانی و یا اعتیاد باشند. این افراد ممکن است احساس کنند که توانایی مراقبت از خود را ندارند و نمیتوانند به طور کامل در یک رابطه حضور داشته باشند. در ضمن، ممکن است نگران باشند که مشکلاتشان به رابطه آسیب برساند. در این شرایط، بهتر است که فرد ابتدا به حل مشکلات خود بپردازد و سپس به فکر ورود به یک رابطه جدی باشد. حل مشکلات فردی، پیشنیاز یک رابطه سالم و پایدار است. کمک گرفتن از یک متخصص میتواند در این زمینه بسیار موثر باشد. با حل مشکلات فردی، میتوانیم با آمادگی بیشتری وارد یک رابطه شویم و شانس موفقیت را افزایش دهیم.
عدم وجود جذابیت کافی در طرف مقابل
جذابیت، یکی از عوامل مهم در شکلگیری روابط عاشقانه است. اگر فردی به اندازه کافی به طرف مقابل جذب نشود، ممکن است از ورود به یک رابطه متعهدانه با او اجتناب کند.
جذابیت، مفهومی ذهنی و سلیقهای است و برای هر فردی متفاوت است. آنچه برای یک نفر جذاب است، ممکن است برای دیگری جذاب نباشد. جذابیت میتواند شامل جذابیت ظاهری، جذابیت شخصیتی، جذابیت فکری و یا جذابیت جنسی باشد.
عدم وجود جذابیت کافی در طرف مقابل، دلیلی موجه برای عدم تعهد است. هیچ کس نباید مجبور شود با کسی باشد که به او احساس جذب نمیدهد. بهترین کار این است که صادق باشیم و به طرف مقابل بگوییم که احساس کافی نداریم. صداقت، بهترین سیاست است.
دیدگاههای غیر واقعی نسبت به عشق و رابطه
برخی افراد دیدگاههای غیر واقعی و کاملا مطلوبگرایانهای نسبت به عشق و رابطه دارند. آنها ممکن است تصور کنند که عشق باید همیشه آسان، بیدردسر و پر از شور و هیجان باشد. این افراد ممکن است به دنبال “نیمه گمشده” خود باشند و تصور کنند که فقط یک نفر در دنیا وجود دارد که میتواند آنها را خوشبخت کند. این دیدگاهها باعث میشود که آنها به راحتی از روابط ناامید شوند و به دنبال فرد دیگری بگردند. عشق و رابطه، نیازمند تلاش، تعهد و سازش هستند. هیچ رابطهای کامل و بینقص نیست. باید انتظارات واقعبینانهای از عشق و رابطه داشته باشیم. باور به افسانهها، به واقعیت آسیب میزند.
تمایل به داشتن روابط متعدد
برخی افراد به طور طبیعی تمایل به داشتن روابط متعدد دارند و نمیتوانند خود را به یک رابطه متعهدانه محدود کنند.این تمایل میتواند ناشی از عوامل مختلفی مانند ژنتیک، تجربیات زندگی و یا شخصیت فرد باشد.این افراد ممکن است به دنبال تنوع، هیجان و تجربه های جدید باشند و از فکر اینکه برای همیشه با یک نفر باشند، احساس خفقان کنند.در این شرایط، باید فرد با خود صادق باشد و به دنبال روابطی باشد که با تمایلات او سازگار باشد.ممکن است این افراد ترجیح دهند روابط غیر متعهدانه و یا روابط باز را تجربه کنند.
مهمترین نکته این است که در مورد تمایلات خود با طرف مقابل صادق باشیم و به او اجازه دهیم تا تصمیم بگیرد که آیا میخواهد در این نوع رابطه شرکت کند یا خیر.
صداقت و توافق، اساس یک رابطه سالم و رضایتبخش است.اجبار به تعهد، نتیجهای جز شکست نخواهد داشت.
ترس از شکست
ترس از شکست، یکی از قدرتمندترین موانع در برابر تعهد است. هیچ کس دوست ندارد شکست بخورد، مخصوصا در روابط عاطفی که بسیار آسیبپذیر هستیم. افرادی که در گذشته تجربههای تلخ شکست عاطفی را داشتهاند، ممکن است از تکرار آن تجربه وحشت داشته باشند و به همین دلیل از ورود به روابط جدی اجتناب کنند. آنها ممکن است تصور کنند که هر رابطهای به شکست ختم میشود و تلاش برای ایجاد یک رابطه متعهدانه، بیهوده است. برای غلبه بر این ترس، لازم است که فرد دیدگاه خود را نسبت به شکست تغییر دهد. شکست، لزوماً پایان راه نیست، بلکه فرصتی برای یادگیری و رشد است. با هر شکست، میتوانیم درسهای ارزشمندی بیاموزیم و در روابط بعدی، بهتر عمل کنیم. ترس از شکست، نباید مانع از تلاش برای یافتن عشق و خوشبختی شود.







همین چند وقت پیش با دوستی صحبت می کردم که مشکل تعهد داشت. گفت احساس خفگی می کند وقتی به رابطه جدی فکر می کند. فکر می کنم برای بعضی ها پیش می آید که تعهد را با حبس اشتباه می گیرند. من خودم یه مدت همین فکر را داشتم تا اینکه فهمیدم تفاوت بزرگی هست بین تنهایی و آزادی.
یه چیز دیگه که باعث می آدم از تعهد فرار کند ترس از خسته کننده شدن رابطه است. این ترس گاهی اوقات آدم را به سمت فرار از هر نوع پیوندی سوق می دهد. یادم می آید چقدر از یکنواخت شدن می ترسیدم تا اینکه متوجه شدم ثبات با یکنواختی فرق دارد.
بعضی ها آنقدر درگیر پیدا کردن فرد کامل می شوند که فرصت های خوب را از دست می دهند. خودم قبلا این ایراد را داشتم که همیشه فکر می کردم ممکن است فرد بهتری پیدا کنم. این طرز فکر باعث می شود هیچ وقت نتوانی تصمیم بگیری.