19 نشانه هشدار دهنده: آیا او از عشق شما غافل شده است؟
در اینجا 19 نشانه کلیدی وجود دارد که نشان می دهد یک مرد ممکن است از عشق خود غافل شده باشد:
- ✳️دیگر برای برنامه ریزی قرارهای عاشقانه تلاش نمی کند.

19 نشانه که نشان میدهد مردی از عشق خود غافل شده است
1. کاهش ارتباط عاطفی
دیگر مثل سابق در مورد احساسات، ترسها و رویاهایش با شما صحبت نمیکند. گفتگوها سطحی و روزمره شدهاند.
احساس میکنید یک دیوار نامرئی بین شما دو نفر وجود دارد و دسترسی به قلب و ذهن او برایتان دشوار شده است.
او به جای اینکه شما را در جریان اتفاقات مهم زندگیاش قرار دهد، بیشتر ترجیح میدهد با دوستان یا همکارانش صحبت کند.
وقتی سعی میکنید در مورد احساسات خود صحبت کنید، او بیحوصله به نظر میرسد یا سعی میکند موضوع را عوض کند.
در کل، ارتباط عاطفی عمیقی که قبلاً بین شما وجود داشت، به تدریج از بین رفته است.
شما دیگر اولویت او برای درد و دل کردن نیستید.
همدلی و درک متقابل بین شما کاهش یافته است.

2. غیبتهای مکرر و طولانی
بهانههای زیادی برای دیر آمدن به خانه یا غیبتهای طولانی پیدا میکند.
ممکن است به بهانه کار، ورزش یا دیدن دوستان، وقت زیادی را بیرون از خانه بگذراند.
وقتی از او در مورد دلیل غیبتهایش سوال میکنید، پاسخهای مبهم و غیرقابلباوری میدهد.
به نظر میرسد که بودن در کنار شما برایش جذابیت کمتری نسبت به قبل دارد.

او بیشتر وقت آزاد خود را به فعالیتهایی اختصاص میدهد که شما در آنها حضور ندارید.
غیبتهای او نه تنها طولانیتر، بلکه مکررتر هم شدهاند.
این غیبتها باعث ایجاد حس تنهایی و انزوا در شما میشود.
3. انتقادهای پیدرپی و بیدلیل
به طور مداوم از شما و کارهایتان انتقاد میکند، حتی برای کوچکترین مسائل.
هیچ تلاشی از جانب شما برایش کافی به نظر نمیرسد و همواره به دنبال ایراد گرفتن است.
انتقادهای او اغلب بیدلیل و ناعادلانه هستند و باعث ناراحتی شما میشوند.
به نظر میرسد که او در پی راهی برای نشان دادن نارضایتی خود است.
این انتقادها عزت نفس شما را خدشهدار میکنند و باعث ایجاد حس ناامنی در شما میشوند.
او دیگر ویژگیهای مثبت شما را نمیبیند و فقط روی نقاط ضعف تمرکز میکند.
انتقادهای او اغلب با لحنی تند و تحقیرآمیز بیان میشوند.
4. کم شدن محبت و صمیمیت فیزیکی
دیگر مثل سابق به شما ابراز علاقه نمیکند و از لمس کردن، بغل کردن یا بوسیدن شما اجتناب میکند.
صمیمیت فیزیکی بین شما به حداقل رسیده است و دیگر احساس نمیکنید که به او نزدیک هستید.
حتی در زمانهایی که کنار هم هستید، فاصلهای بین شما وجود دارد.
او دیگر به شما دست نمیزند و از هرگونه تماس بدنی اجتناب میکند.
این کمبود محبت فیزیکی باعث ایجاد حس ناامنی و طرد شدن در شما میشود.
او ممکن است به بهانههای مختلف از نزدیکی به شما خودداری کند.
احساس میکنید که او دیگر تمایلی به برقراری ارتباط فیزیکی با شما ندارد.
5. بیتوجهی به نیازهای شما
دیگر به نیازهای عاطفی، فیزیکی و مالی شما توجه نمیکند.
احساس میکنید که او شما را نادیده میگیرد و به خواستههای شما اهمیت نمیدهد.
وقتی به کمک او نیاز دارید، به شما پشت میکند و از کمک کردن امتناع میکند.
او فقط به فکر نیازهای خودش است و به شما و رفاهتان اهمیت نمیدهد.
این بیتوجهی باعث ایجاد حس سرخوردگی و ناامیدی در شما میشود.
او حتی به نیازهای اساسی شما نیز بیتوجهی میکند.
احساس میکنید که او شما را به عنوان یک شریک زندگی نمی بیند.
6. بیاحترامی و توهین
با شما بیاحترامی میکند و از کلمات توهینآمیز استفاده میکند.
در حضور دیگران شما را تحقیر میکند و باعث خجالت شما میشود.
به حریم شخصی شما تجاوز میکند و به وسایل شخصی شما دست میزند.
او به شما اهمیت نمیدهد و از هر فرصتی برای آزار دادن شما استفاده میکند.
این بیاحترامیها باعث ایجاد حس خشم و انزجار در شما میشود.
او ممکن است حتی به شما تهمت بزند یا دروغ بگوید.
احساس میکنید که او هیچ ارزشی برای شما قائل نیست.
7. دروغگویی و پنهانکاری
به شما دروغ میگوید و سعی میکند چیزهایی را از شما پنهان کند.
رفتارهای مشکوکی دارد و شما را نسبت به وفاداری او مردد میکند.
وقتی از او سوال میپرسید، پاسخهای مبهم و گریزناپذیری میدهد.
او به شما اعتماد ندارد و فکر میکند که شما نمیتوانید حقیقت را تحمل کنید.
این دروغگوییها باعث ایجاد حس بیاعتمادی و شک در شما میشود.
او ممکن است روابط پنهانی داشته باشد یا با افراد دیگر در ارتباط باشد.
احساس میکنید که او چیزی را از شما مخفی میکند.
8. عدم تلاش برای حل مشکلات
وقتی مشکلی در رابطه شما به وجود میآید، هیچ تلاشی برای حل آن نمیکند.
از صحبت کردن در مورد مشکلات اجتناب میکند و سعی میکند آنها را نادیده بگیرد.
به نظر میرسد که او دیگر علاقهای به حفظ رابطه شما ندارد.
او فکر میکند که حل مشکلات فایدهای ندارد و بهتر است که رابطه را تمام کند.
این عدم تلاش برای حل مشکلات باعث ایجاد حس ناامیدی در شما میشود.
او حتی حاضر نیست که با یک مشاور صحبت کند.
احساس میکنید که او شما را رها کرده است.
9. مقایسه کردن شما با دیگران
شما را با زنان دیگر مقایسه میکند و از شما ایراد میگیرد.
به نظر میرسد که او شما را دوست ندارد و آرزو میکند که شما شبیه زنان دیگر باشید.
این مقایسهها باعث ایجاد حس حسادت و ناامنی در شما میشود.
او فقط نقاط ضعف شما را میبیند و به ویژگیهای مثبت شما توجه نمیکند.
این مقایسهها عزت نفس شما را خدشهدار میکنند.
او ممکن است به شما بگوید که زنان دیگر از شما زیباتر، باهوشتر یا موفقتر هستند.
احساس میکنید که او شما را به اندازه کافی دوست ندارد.
10. بیتوجهی به سالگردها و مناسبتها
سالگرد ازدواج، تولد شما و سایر مناسبتهای مهم را فراموش میکند.

به نظر میرسد که او دیگر به این مناسبتها اهمیتی نمیدهد.
این بیتوجهی باعث ایجاد حس ناراحتی و ناامیدی در شما میشود.
او ممکن است بگوید که این مناسبتها فقط تجملات هستند و هیچ اهمیتی ندارند.
احساس میکنید که او به شما و رابطهتان اهمیت نمیدهد.
او حتی یک تبریک ساده هم به شما نمیگوید.
این بیتوجهی نشان میدهد که او از شما دور شده است.
11. تغییر در اولویتها
اولویتهای او تغییر کرده است و شما دیگر در صدر لیست او نیستید.
کار، دوستان، سرگرمیها و سایر فعالیتها برایش مهمتر از شما شدهاند.
او وقت و انرژی کمتری را به شما اختصاص میدهد.

شما احساس میکنید که در زندگی او کماهمیت شدهاید.
این تغییر در اولویتها باعث ایجاد حس رها شدن در شما میشود.
او ممکن است بگوید که شما بیش از حد نیازمند هستید و او نیاز به فضا دارد.
احساس میکنید که او شما را از زندگی خود حذف کرده است.
12. عدم حمایت عاطفی
دیگر از شما حمایت عاطفی نمیکند و در زمانهای سخت کنار شما نیست.
او به مشکلات شما بیتوجه است و به شما گوش نمیدهد.
شما احساس میکنید که در این رابطه تنها هستید و کسی نیست که به شما تکیه کند.
این عدم حمایت عاطفی باعث ایجاد حس ناامنی و اضطراب در شما میشود.
او ممکن است بگوید که شما بیش از حد دراماتیک هستید و مشکلاتتان را بزرگ میکنید.
احساس میکنید که او شما را درک نمیکند.
13. بیعلاقگی به فعالیتهای مشترک
دیگر علاقهای به انجام فعالیتهای مشترک با شما ندارد.
از رفتن به سینما، رستوران، سفر و سایر فعالیتهایی که قبلاً با هم انجام میدادید، اجتناب میکند.
او ترجیح میدهد که وقت خود را با دوستان یا همکارانش بگذراند.
شما احساس میکنید که او دیگر از بودن با شما لذت نمیبرد.
این بیعلاقگی به فعالیتهای مشترک باعث ایجاد حس دوری و جدایی در شما میشود.
او ممکن است بگوید که شما سلیقههای متفاوتی دارید و او دیگر از فعالیتهایی که شما دوست دارید لذت نمیبرد.
احساس میکنید که شما و او از هم دور شدهاید.
14. تغییر در ظاهر و رفتار
ناگهان ظاهر و رفتارش تغییر کرده است.
ممکن است لباسهای جدید بپوشد، مدل موی خود را تغییر دهد یا به باشگاه برود.
او ممکن است با افراد جدیدی دوست شود و رفتارهایی از خود نشان دهد که قبلاً هرگز از او ندیدهاید.
این تغییرات ناگهانی میتواند نشانهای از این باشد که او به دنبال جلب توجه فرد دیگری است.
این تغییرات باعث ایجاد حس شک و تردید در شما میشود.
او ممکن است بگوید که این تغییرات فقط برای سلامتی و بهبود روحیه او هستند.
احساس میکنید که او دیگر آن فردی نیست که شما عاشقش شدهاید.
15. سکوتهای طولانی و ناراحتکننده
در حضور شما سکوتهای طولانی و ناراحتکنندهای وجود دارد.
او دیگر حرفی برای گفتن با شما ندارد و فقط سکوت میکند.
این سکوتها باعث ایجاد حس تنهایی و انزوا در شما میشود.
شما احساس میکنید که هیچ ارتباطی با او ندارید.
این سکوتها باعث ایجاد حس ناامنی و اضطراب در شما میشود.
او ممکن است بگوید که خسته است و نیاز به سکوت دارد.
احساس میکنید که او از شما فاصله گرفته است.
16. اجتناب از آیندهنگری
از صحبت کردن در مورد آینده با شما اجتناب میکند.
دیگر برنامهای برای آینده با شما ندارد و فقط در مورد زمان حال صحبت میکند.
به نظر میرسد که او دیگر شما را در آینده خود نمیبیند.
این اجتناب از آیندهنگری باعث ایجاد حس ناامیدی در شما میشود.
او ممکن است بگوید که نمیخواهد در مورد آینده حرف بزند زیرا هیچ چیز مشخص نیست.
احساس میکنید که او در حال برنامهریزی برای جدایی از شما است.
این مسئله نشان میدهد که او دیگر به این رابطه متعهد نیست.
17. عدم تمایل به معرفی شما به دیگران
از معرفی شما به دوستان، خانواده یا همکارانش اجتناب میکند.
به نظر میرسد که او خجالت میکشد که شما را به عنوان شریک زندگی خود معرفی کند.
این عدم تمایل به معرفی شما به دیگران باعث ایجاد حس ناامنی در شما میشود.
او ممکن است بگوید که هنوز زمان مناسبی برای این کار فرا نرسیده است.
احساس میکنید که او از شما پنهان میکند.
این رفتار نشان میدهد که او به رابطه شما افتخار نمیکند.
شما حس می کنید که او قصد دارد رابطه شما را مخفی نگه دارد.
18. عصبانیت و تحریکپذیری بیش از حد
به راحتی عصبانی میشود و با کوچکترین مسائل واکنش نشان میدهد.
همیشه مضطرب و تحریکپذیر به نظر میرسد.
ممکن است به دلیل استرس یا مشکلات دیگر، رفتارش تغییر کرده باشد، اما این عصبانیتها اغلب متوجه شما میشوند.
این عصبانیت و تحریکپذیری باعث ایجاد حس ترس و ناامنی در شما میشود.
شما احساس میکنید که باید همیشه مراقب باشید تا او را عصبانی نکنید.
او ممکن است بگوید که تحت فشار است و نیاز به استراحت دارد.
این مسئله نشان میدهد که او از این رابطه ناراضی است.
19. عدم توجه به حرفهای شما
وقتی با او صحبت میکنید، به حرفهای شما توجه نمیکند.
در حین صحبت کردن با شما، با تلفن همراه خود بازی میکند یا به اطراف نگاه میکند.
به نظر میرسد که او اصلاً به حرفهای شما علاقهای ندارد.
این عدم توجه به حرفهای شما باعث ایجاد حس ناامیدی و بیارزشی در شما میشود.
شما احساس میکنید که صدایتان شنیده نمیشود.
او ممکن است بگوید که حواسش پرت شده است یا مشغله ذهنی دارد.
این رفتار نشان میدهد که او به شما احترام نمیگذارد.







گاهی آدم توی رابطه آنقدر درگیر نشانه ها میشه که فراموش میکنه خودش هم بخشی از مشکله. یه وقتایی ما اونقدر به رفتار طرف مقابل چسبیدیم که از خودمون غافل میشیم. من یه دوره همش دنبال تحلیل حرکات همسرم بودم، ولی یادم رفت ببینم خودم چقدر سرد شده بودم.
یه چیز دیگه که خیلی مهمه اینه که ندونسته قضاوت نکنیم. شاید اون بی حوصلگی و سکوتش ربطی به ما نداره، شاید درگیر مشکلیه که حتی نمیتونه باهاش درمیون بذاره. من خودم یه بار بخاطر فشار کار چندماه کاملا در خودم بودم و همسرم فکر میکرد دیگه دوستش ندارم.
یه خطر دیگه اینه که ما بخوایم همه این علائم رو همزمان تو یه نفر پیدا کنیم. واقعیت اینه که هر کی گاهی بی حوصله هست، گاهی سکوت میکنه، گاهی انتقاد میکنه. اینا رو نباید با بی عشقی اشتباه گرفت. مثل همون دفعه که من سه هفته سرم شلوغ بود و نتونستم مثل قبل به دخترم رسیدگی کنم، اون فکر میکرد دیگه مامانش رو دوست ندارم.
یکی از بدترین کارها اینه که مدام بهش بگی “تو دیگه مثل قبل نیستی”. این حرف مثل این میمونه که یه آدم افسرده رو وادار کنی شاد باشه. فقط فشار رو بیشتر میکنه. من این اشتباه رو کردم و نتیجه اش فقط فاصله بیشتر بود.
خیلی وقتا ما انقدر ترس از دست دادن داریم که دقیقا همون کارایی رو میکنیم که طرف رو ازمون دور میکنه. چسبیدن زیاد، کنترل کردن، پرسیدن سوال های پی در پی… اینها بیشتر شبیه تله میمونه. من این درس رو سخت گرفتم.
یادم میاد یه موقعایی همسرم حسابی ازم دور شده بود. کلی استرس گرفتم و شروع کردم به پیام های پشت سر هم فرستادن. هر حرکتش رو زیر نظر گرفتم. اونم بیشتر فرار کرد. بعد فهمیدم گاهی بهترین کار اینه که کمی فضا بدی تا نفسی تازه کنه. اون موقع همه چیز خودش درست شد.
احساس تنهایی توی رابطه خیلی دردناکه. اما یه چیز دیگه هم هست که بیشتر اذیت میکنه: وقتی خودت رو گم میکنی تو این احساس. من یه مدت انقدر درگیر این حس بودنم که یادم رفته بود من هم آدمم، با نیازها و علایق خودم. شاید باید کمی به خودمون برگردیم.
موضوع دیگه ای که هست اینه که ما انتظار داریم طرف مقابل همیشه عاشق و شیفته بمونه در حالی که عشق هم بالا و پایین داره. روزایی هست که آدم حسابی عاشقه، روزایی هم هست که فقط میخواد آروم بشینه. این نوسان طبیعیه. من خودم باهاش کنار اومدم.
این رو هم بگم که بعضی وقتا اون علائم میتونه یه زنگ خطر واقعی باشه. ولی بعضی وقتا هم فقط یه دوره گذراست. مشکل وقتی شروع میشه که ما نتونیم تشخیص بدیم کدومش واقعیه. من فکر میکنم بهترین کار اینه که کمی صبر کنیم و ببینیم الگویی داره یا نه.